غزل 7
حس تا میان خاک و خدا لنگ می زند
هر بچه ای به پای دلم سنگ می زند
شیطان دوباره در هیجانی همیشگی
خود را برای سادگی ام رنگ می زند
یک آفتاب نثار کمی خانه می کند
قلبش برای یک قفس تنگ، می زند
حتی عجیب تر که مرا خواب می کند
یک پرسه در حوالی نیرنگ می زند
دیگر مرا توان تب شاعرانه نیست
تا زندگی برای شما لنگ میزند
+ نوشته شده در جمعه ۸ شهریور ۱۳۸۷ ساعت 0:19 توسط فرزاد خلیفه
|
من این روزها این شکلی ام